سياه شدن مشتري در حراج سياه!
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۵۶۹۵۸
به گزارش خبرگزاری بسیج، شايد اين روزها واژه بلك فرايدي به گوشتان خورده باشد، آخرين جمعه ماه نوامبر كه در كشورهاي غربي و به خصوص امريكا روز به صدا درآمدن زنگها براي شروع خريد كريسمس با تخفيفهاي بالا محسوب ميشود. امسال نيز همزمان با حراج سراسري در دنيا، سايتهاي ايراني هم دست به خلاقيت زدند تا مثلاً اجناس خود را با حراج و تخفيف بالا به فروش رسانند، اما فارغ از بيماهيتي اين روز در اواسط سال شمسي در كشور ايران كه حداقل ميتوانست در يك خوشسليقگي، آخرين هفته شمسي در كشورمان برگزار شود، حجم انتقادات مختلف از سوي خريداراني است كه با گذشت دو هفته از برگزاري اين حراج در ايران همچنان در فضاي مجازي و گوش به گوش ادامه دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بيتعهدي سايتهاي فروشنده همچون باميلو و ديجيكالا نسبت به تحويل اجناس، عدم پاسخگويي به اعتراضات و تماسهاي خريداران، قيمتهاي غيرمنطقي، بستهبنديهاي ضعيف و بيكيفيت محصولات، سطح نازل و بيكيفيت محصولات، تبليغهاي غيرواقعي محصولات نسبت به اصل جنس موجود و در نهايت سود ميلياردي كه به جيب مسئولان اين سايتها سرازير شد تنها بخشي از اين انتقادات است و در نهايت تمامي اينها در يك كلام خلاصه ميشود: «نبود نظارت نهادهاي مسئول!» اصل ماجرا از تخفيف جهاني بلك فرايدي شروع شد و باز هم فروشگاههاي ايراني بهخصوص فروشگاههاي اينترنتي به تقليد از سايران وارد ميدان شدند و هفته اول آذرماه (3 و 4) به اصطلاح حراج بزرگ در ايران را به اسم «حراجمعه» راه انداختند، اما از آنجايي كه هيچ گربهاي محض رضاي خدا موش نميگيرد، آثار اين خلاقيت منفعتطلبانه هر روز بيش از قبل نمايان ميشود. هر چند كه بهرغم تبليغات وسيع و گسترده در اينباره، ضعف فني و پشتيباني درگاههاي اينترنتي در اين مسير، بسياري از مردم را بدبين كرد و از همان ابتدا خود را كنار كشيدند، اما در اين ميان همچنان جمعيت كثيري وجود داشتند كه پا برجا منتظر آغاز اين حراج بودند. حراجي كه بيشتر از آنكه به تخفيف نزديك باشد به گراني شباهت داشته است و كلاهبرداري فاحش اين فروشگاههاي اينترنتي علاوه بر انتقاد كاربران فضاي مجازي به طنز اجتماعي هم تبديل شده و عدهاي معتقد هستند، به اسم حراج، اجناس بنجل و بيكيفيت را به بالاترين قيمت به مردم غالب كردهاند. ديركرد تحويل اجناس، كيفيت پايين و شرح دروغين مشخصات كالاها يكي از خريداران اين حراج با ارسال تصاوير خريد محصول خود (كيف چرمي) به «جوان» ميگويد: در شرح مشخصات محصول ذكر شده بود، چرم طبيعي از پوست خام جانوران به ويژه گاو، اما آنچه به دست من رسيده است، حتي پلاستيك هم نيست؛ كمااينكه 6 آذر ماه تاريخ ارسال محصول را ذكر كرده بودند، اما بعد از گذشت 10 روز به دست من رسيد. ديركرد در تحويل اجناس خريداري شده يكي از موضوعات مهمي است كه حجمي از انتقادات كاربران را در فضاي مجازي به دنبال داشته و در اينباره نوشتهاند: بسياري از سفارشها هنوز ارسال نشده است و باميلو به بهانه ترافيك خريداران و ثبت سفارش، امروز و فردا ميكند. يكي ديگر از اين كاربران فضاي مجازي ميگويد: خريدها هنوز نرسيده است، تماس ميگيرم و كسي پاسخگو نيست، يك ساعت پشت خط منتظر بودم و درست زماني كه تلفن وصل شد، قطع كردند. حالا لغو درخواست كردم، در حالي كه هنوز كالا تأمين نشده، پيامك آمده كه امكان لغو وجود ندارد. بيتعهدي، بيمسئوليتي، عدم پاسخگويي تنها بخشي از اعتراضات خريداران حراجمعه به فروشگاههاي اينترنتي است؛ چراكه اين عده معتقد هستند از آنجايي كه در اين مدت ميليونها پول در حساب اين فروشگاهها ذخيره شده و در عوض اجناسي تحويل ندادهاند، لذا ظرف اين مدت سوددهي ميلياردي هم براي مديران آن به دنبال داشته است. حراج گرانفروشي علاوه بر اين موضوع، غيرمنطقي و غيرواقعي بودن قيمت اجناس ديگر موضوعي بوده كه در اين ميان قابل توجه است. تخفيفهاي درصد بالاي حراجمعه براي كالاها و محصولاتي كه قيمت معمول آنها در فروشگاههاي ديگر و بدون حراج چه بسا پايينتر هم بوده است. يكي از كاربران نوشته است توپ تعادل پيلاتس 75 هزار توماني با تخفيف 55 هزار تومان به فروش رسيده است، اما هفته بعد از حراج، همان توپ به قيمت 55 هزار تومان است. البته اين روند خوشبينانهترين روند موجود بوده است. بدون تخفيف 500 هزار تومان، با تخفيف 900 هزار تومان ! همچنين در خلاقيتي ديگر اين فروشگاههاي اينترنتي با چندين برابر كردن قيمت كالا و محصولات، قيمت به حراج گذاشته را از اصل قيمت هم بالاتر درج كردهاند. براي مثال باميلو با تخفيف 71درصدي حراجمعه در يك سوييشرت بافت، اين محصول را از قيمت معمولي در فروشگاههاي ديگر اينترنتي بالاتر به فروش رسانده است. يا اينكه فروش عطر 500 هزار توماني با درج اصل قيمت 3 ميليون تومان و در نهايت ارائه با تخفيف به قيمت 900 هزار تومان مثال ديگر در اين زمينه است. گزارشهاي ميداني «جوان» از رصد فضاي مجازي و انتقادات كاربران حاكي از اين است، بازارگرمي در فروش محصولاتي كه اصل آن هم موجود نبوده است بخش ديگري از كلاهبرداري حراجمعهاي فروشگاههاي اينترنتي بوده است. كمااينكه جمعي ديگر هم به نوع بستهبندي مرسولات سفارشي اعتراض داشتند كه به دليل كيفيت نازل اين بستهبنديها محصولات سفارشي آسيبديده و بعد از اعتراض مرجوعي نيز صفحه كاربر بلاك شده است. جاي خالي نهادهاي نظارتي حالا اين حراجمعه ايراني است كه به تقليد از غربيها و امريكاييها طنز گفتاري برخي افراد شده است و در فيلمهاي ويدئويي ميگويند مردم با درج تخفيف درصد بالا به دليل بياطلاعي از اصل قيمت، محصول يا كالا را به قيمت بالاتر از اصل خود خريداري ميكنند، اما فارغ از تمسخر طنزپردازان و عصبانيت برخي مردم از بازي فروشگاههاي اينترنتي كه به اسم حراج، گرانفروشي كردند و در نهايت براي رد گمكني تعداد محدودي از محصولات قيمت مشخص را در زمان مقتضي به دست خريداران رساندند، فقدان نهادهاي نظارتي همچون سازمان تعزيرات حكومتي بر عملكرد اين فروشگاههاي اينترنتي است. بخش ديگري از اين ماجرا به پرداخت ماليات اين فروشگاههاي اينترنتي برميگردد كه بايد گفت اگر اين فروشگاههاي اينترنتي ملزم به پرداخت ماليات نيستند، به طور حتم در كسادي و از بين رفتن رونق بازار فروش محصولات، كالاها و خردهفروشها تأثيرگذار هستند و اگر هم ملزم به پرداخت هستند كه هزاران شيوه راه فرار براي آنها وجود دارد، چه بسا كه نبود نهاد نظارتي دقيق و البته بيتوجهي به عملكرد سرخود اين فروشگاههاي اينترنتي باعث شده تا همچون علف هرز رويش داشته باشند. علاوه بر اين امر، تكه ديگر پازل حراجمعه گرانفروشي نظارت نهادهايي است كه اقدام به اعطاي مجوز به چنين فروشگاههاي اينترنتي ميكنند كه گويا تنها وظيفه خود را همان ابتدا و اعطاي خدمات ميدانند و بعد از آن سيستم نظارتي تعريف نميكنند يا لااقل اگر تعريف هم ميكنند بهطور حتم خروجي قابلقبولي ندارد. منبع: روزنامه جوان
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۵۶۹۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شب عید املاکیها، روز سیاه مستاجرها
خبرگزاری مهر، گروه مجله: فصل امتحانات فقط برای دانشآموزان و محصلها ترسناک نیست. پدر و مادرهای اجارهنشین هم با نزدیک شدن به پایان بهار و سه ماه تابستان برای افزایش نرخ رهن و اجاره خانهشان دلهره میگیرند؛ نرخهایی که یک شبه سر به فلک میکشند و تا آسمان هفتم میرسند؛ بدون هیچ نظارتی، بدون هیچ پاسخگویی.
اکثر خانوادههای ایرانی به ویژه آنها که صاحب فرزند مدرسهای هستند تعطیلات تابستانی را برای جابجایی انتخاب میکنند و همین موضوع باعث شده بازار بنگاههای مسکن و املاکیها با شروع گرمای تابستان داغ شود. این بازار داغ هرچند به مذاق صاحبخانهها و املاکیها خوش میآید اما مستاجران را حسابی کباب میکند.
فصل ترسناک مستاجران
«سعید» جوان سی ساله و متاهل ساکن تهران که در منطقه ۱۸ سکونت دارد در گفتوگو با خبرنگار مهر میگوید: «یک خانه ۶۰ متری در جنوب تهران را سال گذشته با دویست میلیون رهن و چهار میلون تومان اجاره ماهانه کرایه کردم. حالا موعد قراردادم نزدیک شده و صاحبخانه میگوید باید صد میلیون به رهن و ۱ک میلیون و پانصد هزار تومان به اجاره اضافه کنم.»
این جوان که درآمد کارمندی حدود ۱۵ میلیون تومانی دارد، ادامه میدهد: «سال گذشته یک سوم از درآمدم را برای اجاره و شارژ ساختمان میدادم و تقریباً ماهی ۱۰ میلیون برای باقی قسطها و قبضها و مخارج زندگی باقی میماند. حالا قرار است ۱۰۰ میلیون به مبلغ رهن اضافه کنم! این یعنی باید سال پیش ماهی حدود هشت میلیون و سیصد هزار تومان پسانداز میکردم. چنین چیزی با این درآمد ممکن است؟»
او گلایه دارد که هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمیرسد و هیچ قاعده منصفانهای برای نرخ اجارهبها تعیین نمیشود. «با این وضعیت صاحبخانهها فقط اختیار ملک خود را ندارند. اختیار آینده ما هم دست آنهاست. صاحبخانه به من که مستاجرم فرصت زندگی نمیدهد. مستاجر باید امسال باید وام بگیرد که بتواند قراردادش را تمدید کند. سال دیگر باید پول قرض بگیرد که قسط قبلی و افزایش قیمت جدید را پرداخت کند. سال بعدی باید خانهاش را کوچکتر کند. سال بعدی لابد باید کلیهاش را بفروشد!»
«احسان» که حدوداً سی و سه ساله و ساکن شرق تهران است میگوید: «واقعیت این است که اگر زوجهای جوان در قشر متوسط تا چهار پنج سال پیش خانه نخریده باشند، احتمالاً دیگر نمیتوانند از زندگی اجارهنشینی فاصله بگیرند.»
این مرد جوان که روی ماشین کار میکند و به نظر میرسد درآمد اصلی خود را از تاکسیهای اینترنتی به دست میآورد گلایه میکند: «خانهمان هر سال کوچکتر و قدیمیتر میشود. این بار به یک خانه در طبقه سوم بدون آسانسور ناچار شدیم اما میدانید؟ نکته عجیب این است که هرچه قدر انتظارمان را کم کنیم باز هم زورمان نمیرسد. حالا هم من و هم همسرم کار میکنیم تا شاید درآمد دو نفرهمان کفاف زندگی را بدهد.»
این زوج که پنج سال است ازدواج کردهاند، فرزندی ندارند: «فکر میکردیم بعد از تمام شدن درس همسرم بتوانیم بچهدار شویم اما پیدا کردن خانه با فرزند خیلی سختتر است. خیلی صاحبخانهها مخصوصاً ملکهای کوچک زیر هفتاد متر، خانهشان را فقط به زوج بدون فرزند اجاره میدهند یا به ازای هر فرزند مبلغی به رهن یا اجاره اضافه میکنند!»
«داوود» که یکی از مستاجران مرکز شهر است در گفتگو با مهر میگوید: «صاحبخانه سرم منت گذاشته و گفته با ۴۰ درصد افزایش قیمت میتوانم قرارداد را تمدید کنم اما یک ماه دیگر، افزایش نرخ زیر ۵۵ درصد نخواهد بود.»
او که دو فرزند ۷ و ۹ ساله دارد بنگاههای املاک را مقصر میداند: «صاحبخانه میرود از املاکی قیمت میپرسد و املاکیها از حالا قول میدهند تا یک ماه دیگر افزایش قیمتها به حدود هفتاد درصد میرسد. یک ماه دیگر شصت درصد قیمتها را بالا میبرند و اگر کسی هم چیزی بپرسد میگویند تازه قرار بود هفتاد درصد گران شود!»
او میگوید: «بازار مسکن خیلی بیرحم شده است. صاحبخانهها و املاکیها دست به دست هم دادهاند و هیچکس جلودارشان نیست. صاحبخانه من چند واحد مسکونی در تهران دارد؛ با اینکه سن و سالی ندارد و هنوز زیر پنجاه سال دارد کار نمیکند و فقط از طریق اجارهبهایی که دریافت میکند زندگیاش را میچرخاند. داشتن ملک مسکونی، تجارت شده و حالا برای خیلیها محل ارتزاق شده است. البته اقتصاد ما این روش مسموم را به زندگی مردم تزریق کرده ولی همه اینها قشر متوسط و زوجهای جوان را نابود میکند.»
مستاجران خوششانس کدامند؟
بازار مسکن به وضعیتی دچار شده که مستاجران، خودخواسته و به ناچار اجازه میدهند بر سرشان کلاه برود، همان کلاهی که تا میخواهند از دست خلاص شوند یک سال دیگر هم سر آمده و زمان تمدید قرارداد رسیده و باید خوشاقبال باشند که کلاه جدیدی که قرار است بر سرشان برود اندازهشان باشد و ناچار نباشند دنبال خانه جدید بگردند.
چرا کلاه؟ چون در این ایام سرمایهداران و صاحبخانهها و البته بنگاهها معاملات مسکن بهتر میتوانند کیسه خود را پر کنند و این جیب مستاجران است که از پسانداز ناچیز یک سال خالی میشود. چه بسا دیده و شنیده شده صاحب خانههایی منزل خود را خالی و بدون استفاده گذاشتهاند تا در پیک شلوغی به بنگاه بسپارند یا در دیوار آگهی بزنند.
قربانیان چرخه تورم، چهار دهکی هستند که دیگر نه تنها پسانداز برای خرید خودرو یا مسکن برایشان آرزو شده بلکه حتی نمیتوانند مطمئن باشند که سر موعد قرارداد، توان تمدید خانههایشان را در سال جدید دارند.
در حالی که خانههای کوچک و بزرگ زیادی در تهران و کلانشهرها خالی هستند و قانون اخذ مالیات هم نتوانسته طمع صاحبخانهها شکست دهد. در حالیکه هنوز حدود ۶۰ هزار ملک خالی وارد چرخه عرضه و تقاضا نشدهاند، بسیاری از مردم به دلیل افزایش قیمتها به تدریج ناچار میشوند برای زندگی حاشیهنشینی و شهرکنشینیهای اطراف شهرها را انتخاب کنند.
کلاه مستاجران پس معرکه است
«مرتضی عزتی» کارشناس اقتصادی مدتی پیش با توجه به حواشی افزایش کرایه خانه گفت: «دولت حتی اگر بخواهد هم نمیتواند اجاره خانه را کنترل کند. اجاره خانه در ایران بدون در نظر گرفتن تورم مشخص میشود.»
هرچند دولت سیزدهم قرار بود با ساخت ۴ میلیون مسکن، از سختتر شدن تهیه مسکن برای زوجهای جوان و مستاجران جلوگیری کند؛ اما زور تمام راهکارهایی که به کار بسته به تورم افسارگسیخته نرسیده است و نگاهی به بازار مسکن دست کم در تهران نشان میدهد صاحبخانهها بدون هیچ نظارت و قاعدهای، حداقل ۳۰ تا ۱۰۰ درصد اجارهببهار را افزایش دادهاند.
مسکن، به عنوان یکی از بیقاعدهترین حوزهها به دست فراموشی سپرده شده و هر از گاهی شعار یا راهکاری غیر قابل اجرا درباره آن داده میشود. برای مثال سال گذشته شورای عالی مسکن که در تاریخ بیست و چهارم اردیبهشت ماه به ریاست رئیسجمهور برگزار شد، مصوب کرد که حداکثر نرخ افزیش اجاره بها در شهر تهران ۲۵ درصد، در کلانشهرها ۲۰ درصد و در سایر شهرها ۱۵ درصد خواهد بود. اما چیزی که نگذشت که در پایان بهار و آغاز تابستان ۱۴۰۲ مستاجران با نرخهای جدیدی مواجه شدند که هیچ رد و اثری از سقف افزایش در آنها دیده نمیشد.
در حال حاضر هم علیرغم آنکه با نزدیک شدن فصل جابجایی مستاجران، بوی گس گرانی همه جا را برداشته خبری از ورود دولت و مجلس برای چارهیابی یا چارهسازی نیست. بسیاری از نمایندگان مجلس در آستانه وداع از بهارستان هستند و جمع دیگری از آنها درگیر حاشیه جناحبندیهای صحن و انتخاب هیئت رئیسه شدهاند و از مسائل معیشتی مردم غافل.
کدام کاهش؟ کدام استمرار؟
با توجه به آخرین واکنشهای دولت درباه مسکن نیز به نظر میرسد نگرانی چندانی نسبت به این موضوع وجود ندارد. سوم اردیبهشت وزارت راه و شهرسازی به یک گزارش رسانهای واکنش نشان داد و در جوابیهای به تحویل ۵۰۰ هزار مسکن تاکید شده و از اقداماتی نظیر تعیین سقف اجاره بها به عنوان دستاوردهای این وزارتخانه یاد کرده است.
بعد از آن نیز در تاریخ نهم اردیبهشت، رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت ضمن «ابراز رضایت» از گزارشات مسئولان اقتصادی دولت درباره «کاهش تورم»، کنترل و کاهش رشد نقدیندگی و کاهش قیمت ارز، استمرار این روند را نیازمند کنترل و مراقبت ویژه دستگاههای مربوط دانست و در این راستا تشکیل منظم شورای اقتصاد و ستاد تنظیم بازار را ضروری دانست.
نکته قابل توجه این است که در دنیایی موازی، شرایط اجاره مسکن برای قشر متوسط و ضعیف، به ویژه در کلانشهرها به یک بحران شبیه شده است. کسی نمیتواند جلودار صاحبخانهای باشد که به ملک خود به عنوان یک کسب و کار نگاه میکند و میگوید: «این هم راه امرار معاش ماست.» سامانههای مختلف هم نتوانستهاند مقابل بنگاهها یمعاملات املاک بایستند.
در چنین شرایطی خبری از افزایش حقوق متناسب با گرانی مسکن هم نیست و کلاه کارگران و کارمندان بیش از همیشه پس معرکه است. تمام اینها باعث شده سبکهای جدیدی از زندگی در جامعه بروز پیدا کند و آگهیهای عجیب و غریب در فضای مجازی کم کم به یک موضوع عادی تبدیل شوند؛ اجاره پشتبام، اجاره زیرزمین و اجاره اتاق خواب نمونههایی از این سبک زندگی جدید است.
یک اتاق خواب ۱۲ متری در محله «یافتآباد» واقع در غرب تهران با شرایط سرویس بهداشتی مشترک، بدون پارکینگ، بدون انباری و داخل حیاط، به قیمت ۲۰ میلیون رهن و ۴ میلیون اجاره داده میشود.
صاحب یک واحد ۹۰ متری واقع در مرکز شهر تهران حوالی تئاتر شهر که زیر همکف است و پارکینگ ندارد، ۷۰۰ میلیون رهن کامل به عنوان قیمت در نظر گرفته است.
اجاره یک پشت بام مسقف در جنوب تهران هم ماهانه ۵۰۰ هزارتومان اجاره دارد و ۱۵ میلیون تومان رهن.
اینها اسمش سیاهنمایی نیست
افزایش بیقاعده و دوباره نرخ اجاره بها صدای مستاجران را در شبکههای اجتماعی حسابی بلند کرده است و برخی از آنها در پلتفرم ایکس گلایههای خود را مطرح کردهاند. آنها با مطالبه از مسوولان، خواستار رسیدگی به وضع موجود هستند.
کاربری به نام محسن نوشته است: «اجاره و رهن خانه بسیار بالا رفته است، آیا نظارتی چیزی وجود دارد؟ کی به کیه؟ دولت و مجلس کجای قصه خوابیدهاند؟»
فردی به اسم یاسر نیز با اشاره به اینکه مسوولان پاسخگو نیستند گفت: «اوضاع مسکن فاجعه شده است؛ اما مسوولین حاضر به پاسخگویی نیستند. من تا تیر فرصت دارم اما صاحب خانه تماس گرفته و اجاره و رهن را بالا برده است. خب ما از کجا بیاوریم؟ درست است صاحب خانه خرج دارد اما درآمد من مستاجر پس چی؟»
یک حساب کاربری به اسم مسعود از اضطراب نزدیک شدن به ماه قرار داد نوشته است: «کم کم روزهای طلایی (کمرشکن) جا به جایی مستاجران نزدیک میشود. کاش مسوولین فکری هم به حال مستاجران و ساماندهی اجاره خانهها میکردند. واقعاً این چندماه برای مستاجران روزگار پر استرسی است. بنگاهداران که عامل اصلی گرانی مسکن هستند همیشه به نفع.... موضع میگیرند.»
گروهی نیز از افزایش ۴۰ تا ۵۰ درصدی اجاره خانهها گفتند و سفره دلشان را باز کردند. کاربری در این باره نوشت: «اجاره خانهها دارد کمر مستاجرها را میشکند. حرف هم بزنیم میگویند یک محله پایینتر برو. تحمل این وضع خیلی سخت است.»
شهاب گفت: «صاحب خانهمان واحد ما را برای فروش گذاشته و به من هم گفت دنبال خانه باشم.الان رفتم بنگاه تا قیمت خانهها دستم بیایید الان فقط میتوانم بگویم چه جالب! ۸۰ متر خانه قدیمی ساز را ۲۰۰ میلیون تومان پیش و ماهی ۱۸ میلیون اجاره گذاشتهاند. همان منطقه ۱۸ ای که آقا رییسی تشریف آورده بودند.»
کاربر دیگری به نام مستور نوشت: «اجاره خانه را با درآمد و حقوقها که میسنجم، مستاجر نه تنها جای پیشرفت ندارد بلکه حق زندگی هم ندارد…»
نوید گفت: «قرارداد خانه را تمدید کردم. تا امسال ده تومان اجاره خانه میدادم؛ از اردیبهشت باید ۱۵ تومان بدهم. تازه از صاحب خانه هم بابت انصافش ممنون هستم اما حقوق من چند درصد افزایش داشته است؟ بله، ۲۰ درصد.»
مصطفی هم یادآوری کرد که با قیمتهای رهن و اجاره کنونی چند سال قبل میشد خانه خرید. او گفت: «وضعیت قیمت خانه برای اجاره افتضاح شده است به گونهای که با قیمت ودیعه اجاره خانه در هر منطقه کمتر از ۵ سال پیش میتوانستی خانه بخری.»
کاربر دیگری به نام محمدرضا نوشت: «برای اجاره یک واحد ۷۱ متری ده سال در محله مشیریه (جنوب شرقی) تهران، شما باید ۱۸۰ میلیون پول پیش جور کنید و ماهانه ۹ میلیون تومان پول اجاره بدهید. حقوق یک کارگر حدود ۱۳ میلیون تومان است. رفت و آمد، خورد و خوراک، بهداشت و درمان و… چه میشود.» این کاربر در یک پینوشت تاکید کرد: «اینها اسمش سیاهنمایی نیست!»
یک حساب کاربری دیگر به اسم آذر نوشت: «ما اقشار پایین و کارمند و مزدبگیر و کارگر، هر سال از یک آرزویمان کم کردیم تا بتوانیم ادامه بدهیم. از خانه و ماشین شروع شد؛ تا طلای عروسی و اجاره خانه کوچکتر و جهار کمتر.»
سیاست فرزندآوری؛ معیشت فرزندنیاوری
با توجه به آنچه کارشناسان و سیاستگذاران کشور اعلام کردهاند، خانوادههای ایرانی به ویژه زوجهای جوانی که فرزند ندارند یا تک فرزند هستند، باید به فرزندآوری تشویق شوند. میانگین سنی جمعیت کشور در وضعیت نگرانکنندهای است و شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور در راستایی باشد که سیر نزولی جمعیت جوان کشور را متوقف کند.
اما به نظر میرسد شرایط معیشتی فعلی به ویژه در کلانشهرها اوضاع را به سمتی میبرد که زن و شوهر هر دو ناچارند برای گذران زندگی شاغل باشند و باز هم آخر ماه هشتشان، گروی نهشان باشد. هرچند فرزندآوری صرفاً به اقتصاد مربوط نیست و ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی در بر دارد اما نمیتوان انکار کرد شرایط معیشتی تاثیر قابل توجهی بر این موضوع دارد.
کد خبر 6092323